چاردیكنز » در هفتم فوریه 12، در پورتس موث» انگلستان به دنیا آمد.وی دومین فرزند از هشت فرزند الیزابت دیکنز» و جان دیکنز» بود. سالهای اولیهزندگی دیكنز به صورت داستان بوده است. او خود را پسری کوچک و نه چندان تحتمراقبت میپنداشت و بیشتر وقت خود را در بیرون از خانه می گذراند. دیكنز به شکلیسیری ناپذیر و با علاقهای خاص، رمانهای توبیاس اسمولت» و هنری فیلدینگ» را میخواند.خانواده دیكنز تا حدودی ثروتمند بودند و او برای مدتی در مدرسه خصوصی ویلیامگی» آموزش دید. اما این دوران رفاه ناگهان به سر آمد؛ زیرا پدرش پول زیادی راصرف امور تفریحی و حفظ موقعیت اجتماعی خود نمود و سرانجام به علت بدهی، در زندانبدهکاران لندن، زندانی شد .
دیکنز در سن 12 سالگی فکر میکرد كه به اندازه کافی بزرگ شده است. از اینرو در کارخانه قایقسازی مشغول به كار شد. او روزانه ده ساعت كار می كرد و با شششلینگی که در هفته دریافت می نمود، مجبور بود کرایه خانه را بپردازد و به خانوادهاشکه به همراه پدر در زندان مارشالسی بودند، کمک کند.
بعد از مدتی، موقعیت مالی خانواده به واسطه پولی که از خانواده پدرش بهارث رسید، بهبود یافت. با وجود این، مادر چار به دلیل بدهی خود به كارخانه، اورا از کار در قایق سازی باز نداشت. دیکنز هم هرگز مادرش را نبخشید؛ دلخوری و رنجشدیكنز از موقعیتی که در آن زندگی میکرد، درونمایه اصلی آثار او را شکل داد. دراین ارتباط دیکنز در رمان خود با نام دیوید کاپرفیلد» نوشته است:
برای من هیچگونه پند، تشویق، دلداری، یاری و حمایتی از سوی هیچ كسوجود نداشت؛ به گونه ای که امیدوار بودم زودتر به بهشت بروم.
در ماه می سال 27، دیکنز در اداره الیس و بلکمور به عنوان کارمند حقوقشروع به کار كرد. او از زمانی كه دانشجوی سال آخر بود، استعداد وکیل شدن را داشت؛حرفهای که بعدها در بسیاری از آثارش، تنفر خود را از آن نشان داد. وی در سن 17سالگی به عنوان تندنویس در دادگاه مشغول به کار شد. نهم ژوئن 70، دیکنز مرد و در کلیسای وست مینیستر دفن شد.
درباره این سایت