محل تبلیغات شما

درس محبت



اگر بخواهیم معلم و شاگرد واقعی را بیابیم باید به این توصیف استاد علامه طباطبایی (ره) درباره شهید مطهری گوش فرا دهیم.

[https://www.aparat.com/v/PdFls/%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AD%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B3%DB%8C%D8%A8_%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82%28%D8%B9%2997_%D9%87%DB%8C%D8%A6%D8%AA_%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8%DB%8C%D9%87]

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد حسین عطایی فر عزیز، خاطره ای از دکتر حسابی برایماننقل کرده است، که در آن انیشتین مهمان سفره­ی عید نوروز او شده است.

برای محمد حسین و همه عزیزان سالی پر خیرو برکت زیر سایه حضرت زهرا سلام الله علیها آرزومندم.

درضمن کارگرافیکی انجام گرفتهروی عکسها هم کار زیبای محمد حسین است.

 

 

 

دکتر محمود حسابی در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون، تصمیمگرفت سفره ی هفت سینی برای انیشتین و جمعی از بزرگ ترین دانشمندان دنیا از جملهبور، فرمی، شوریندگر، دیراگ و دیگر استادان دانشگاه چیده و برای سال نو دعوتشانکند. دکتر حسابی  خود، کارت های دعوت راطراحی و حاشیه ی آنها را با گل های نیلوفر که زیر ستون های تخت جمشید است، تزئیننمود و منشأ و مفهوم این گل ها را هم توضیح داد چون می دانست وقتی ریشه مشخص شود،برای طرف مقابل، دلدادگی ایجاد می کند. همه سروقت آمدند اما انیشتین 20 دقیقهدیرتر آمد و گفت: چون خواهرم را خیلی دوست دارم، خواستم او هم جشن سال نو ایرانیانرا ببیند. دکتر حسابی فوری یک شمع به شمع های روشن اضافه کرد و برای انیشتین توضیحداد که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضای خانواده، شمع روشن می کنیم و این شمع راهم برای خواهر شما اضافه کردم.
دکتر حسابی تمام وسایل سفره ی هفت سین را چید و توضیح داد کهسبزه نشانه ی رویش، ماهی نشانه ی جنبش، آینه نشانه ی یک رنگی، شمع نشانه ی فروغزندگی و. می باشد. همه متعجّب شدند و انیشتین گفت: آداب و سنن شما چه چیزهایی ازدوستی، احترام به حقوق بشر و حفظ محیط زیست یاد می دهد! دکترحسابی یک کاسه آب رویمیز گذاشت و یک نارنج داخل آن قرار داد و برای مهمانان توضیح داد که این کاسه 10هزار سال قدمت دارد. آب، نشانه ی فضا و نارنج، نشانه ی کره ی زمین است و این بیان گر تعلیقکره ی زمین در فضاست. انیشتین گفت: ما در مملکت خودمان 200 سال پیش، دانشمندیداشتیم که وقتی این حرف را زد، کلیسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10 هزارسال پیش، این مطلب را به زیبایی به فرزندان تان آموزش می دهید. پس از یک سری صحبتهای عمومی،انیشتین ازدکتر حسابی خواست که با خاموش کردن شمع ها، جشن را شروعکند.دکتر در پاسخ او گفت ایرانی ها در طول تمدن 10 هزار ساله شان حرمت نور وروشنایی را نگه داشته اند و از آن پاسداری کرده اند. برای ما ایرانی ها شمع؛ نمادزندگی ست و ما معتقدیم که زندگی در دست خداست و تنها او می تواند این شعله راخاموش یا روشن نگه دارد. دکتر حسابی می­خواست اتّصال به این تمدّن را حفظ کند و می­گفتبعد ها انیشتین به من گفت وقتی بر می­گشتیم به خواهرم گفتم حالا میفهمم معنی یکتمدّن 10000 ساله چیست؟ ما برای کریسمس به جنگل می­رویم درخت قطع می­کنیم و بعد باگل های مصنوعی ، آن را زینت می­بخشیم. امّا وقتی از جشن سال نو ایرانی ها بر می­گردیم،همه­ی درختان سبز است و در کنار خیابان گل و سبزه روئیده است. سرانجام، دکتر جشننوروز را با خواندن دعای تحویل سال، آغاز و با شیرینی های محلی از مهمانان پذیرایینمود.


عطایی فر

چاردیكنز » در هفتم فوریه 12، در پورتس موث» انگلستان به دنیا آمد‌.وی دومین فرزند از هشت فرزند الیزابت دیکنز» و جان دیکنز» بود‌. سالهای اولیهزندگی‌ دیكنز به صورت داستان بوده است‌. او خود را پسری کوچک و نه چندان تحتمراقبت می‌پنداشت و بیشتر وقت خود را در بیرون از خانه می گذراند. دیكنز به شکلیسیری ناپذیر و با علاقه‌ای خاص، رمانهای توبیاس اسمولت»‌ و هنری فیلدینگ» را می‌خواند.خانواده‌ دیكنز تا حدودی ثروتمند بودند و او برای مدتی در مدرسه‌ خصوصی ویلیامگی‌» آموزش دید. اما این دوران رفاه ناگهان به سر آمد؛ زیرا پدرش پول زیادی راصرف امور تفریحی و حفظ موقعیت اجتماعی‌ خود نمود و سرانجام به علت بدهی، در زندانبدهکاران لندن، زندانی شد .
دیکنز در سن 12 سالگی فکر می­کرد كه به اندازه‌ کافی بزرگ شده است. از اینرو در کارخانه‌ قایق‌سازی مشغول به كار شد. او روزانه ده ساعت كار می كرد و با شششلینگی که در هفته دریافت می نمود، مجبور بود کرایه خانه را بپردازد و به خانواده‌اشکه به همراه پدر در زندان مارشالسی بودند، کمک کند.
بعد از مدتی، موقعیت مالی خانواده به واسطه‌ پولی که از خانواده‌ پدرش بهارث رسید، بهبود یافت. با وجود این، مادر چار به دلیل بدهی خود به كارخانه‌، اورا از کار در قایق سازی باز نداشت. دیکنز هم هرگز مادرش را نبخشید؛ دلخوری و رنجشدیكنز از موقعیتی که در آن زندگی می‌کرد، درون‌مایه اصلی آثار او را شکل ‌داد. دراین ارتباط دیکنز در رمان خود با نام ‌دیوید کاپرفیلد‌» نوشته است:
برای من هیچ‌گونه پند‌، تشویق‌، دلداری‌، یاری و حمایتی از سوی هیچ كسوجود نداشت؛ به گونه ای که امیدوار بودم زودتر به بهشت بروم.‌
در ماه می سال 27، دیکنز در اداره‌ الیس و بلکمور به عنوان کارمند حقوقشروع به کار كرد‌. او از زمانی كه دانشجوی سال آخر بود، استعداد وکیل شدن را داشت؛حرفه‌ای که بعد‌ها در بسیاری از آثارش، تنفر خود را از آن نشان داد‌. وی در سن 17سالگی به عنوان تند‌نویس در دادگاه مشغول به کار شد. نهم ژوئن 70، دیکنز مرد و در کلیسای وست مینیستر دفن شد.


بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی ها نویسنده اند. فقط کافی است کمی دم بکشند. آن وقت میشود نوشته هایشان را خورد!

دوست خوبم داودی از مدرسه صلحا ما را به انشای نزدیک 30صفحه ای خود در کلاس مهمان کرد! خوب نویسنده از کجا می آید. از همین جا.

بنده در کلاس درس از ویدئوپروژکتور استفاده می کنم و درهمان حالی که بچه ها انشایشان را می خوانند نکاتی که برای اصلاح انشایشان لازم استروی بورد می فرستم. برای ایشان نوشتم من چیزی برای یاد دادن به شما ندارم،استفاده کردم». البته دوست خوبم خود می داند که این جمله یعنی شما در کار و هنر  خود بسیار خوب ظاهر شده اید، نه اینکه نیاز بههیچ نکته ی آموزشی دیگر ندارید.بنابراین ما به چنین دانش آموزانی افتخار می کنیم وتمام قد در کنارشان می ایستیم تا این ذوقشان شکوفا گردد و به بار بنشیند.

در اینجا آغاز داستان را با کمی اصلاح میخوانیم:

داودی

فصل اول

بعد از پنج دقیقه، دیگه مطمئن شده بودم طرف حسابی بیکاره. صبحاول صبح دست گذاشته بود روی زنگ و خیال برداشتن نداشت. دقیقه ی اول با خودم فکرکردم محل نمی ذارم، طرف می فهمه کسی خونه نیست، بی خیال می شود و دست از سرکچلمانبرمی داره. دقیقه ی دوم با خودم گفتم: به این کارم ادامه می دهم. دقیقه ی سوم بهاین نتیجه رسیدم که می روم به طرف می گویم کسی خونه نیست. ولی خوشبختانه، دقیقه یچهارم فهمیدم حرفم خیلی احمقانه است. بالش را زدم روی سرم تا حداقل صدایانکرالاصوات زنگ را کمتر بشنوم. در این لحظه که کاملا بیدار شده بودم و ذهنم سریع ترکار می کرد، تو فاصله ی 5 دقیقه و 40 ثانیه تا 5 دقیقه و 59 ثانیه تصمیم گرفتمبلند شوم و بروم پایین تا طرف را یه گوش مالی حسابی بدهم تا دیگه یادش بماند کهاین طوری مزاحم انسانهای شریف نشود.


در جلسه هفته پیش مکتب الشهدا استادرنجبریان شعری خواندند که شوق حضار را برانگیخت. این شعر مثنوی بسیار زیبایی استمنسوب به شیخ بهائی(رحمةالله علیه) که در آن اشاره دارد به حقیقت علم، که معرفت وعشق به یار ازلی و ابدی است. ما بقی علوم اگر در راه معشوق بود که سود می دهد واگر غیر از آن بود همه زیان بلکه فریب شیطان است. این مثنوی به صورت خلاصه خدمتعلاقه مندان عرضه می شود.

 

قد صرفت العمر فی قیل و قال              یا ندیمی قم، فقدضاق المجال

و اسقنی تلک المدام السلسبیل انها تهدی الی خیر السبیل

علم رسمی سر به سر قیل است و قال     نه از او کیفیتیحاصل، نه حال

طبع را افسردگی بخشد مدام              مولویباور ندارد این کلام

وه! چه خوش می‌گفت در راه حجاز        آن عرب، شعری به آهنگ حجاز:

کل من لم یعشق الوجه الحسن           قرب الجل الیه و الرسن

یعنی: آن کس را که نبود عشق یار      بهر او پالان و افساری بیار»

گر کسی گوید که: از عمرت همین        هفت روزی مانده، وان گردد یقین

تو در این یک هفته، مشغول کدام          علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟

فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم                هندسه یا رمل یا اعداد شوم

علم نبود غیر علم عاشقی                  مابقیتلبیس ابلیس شقی

سینه، گر خالی ز معشوقی بود            سینه نبود، کهنهصندوقی بود

لوح دل، از فضلهٔ شیطان بشوی            ای مدرس! درس عشقی همبگوی

چند و چند از حکمت یونانیان؟              حکمت ایمانیان را هم بدان

صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف     از اصول عشق هم خوان یک دو حرف

سینهٔ خود را برو صد چاک کن              دل از این آلودگیها پاک کن

 


برخی از دوستان پایه دوم سبحان دو جلسه پیش را در کلاس نبودند و در کلاس روباتیک شرکت داشتند.برای ایشان آرزوی موفقیت می کنیم. معنی درس سیزده را اینجا به اشتراک می گذاریم و درس 12 را باید لطف کنند و از دوستانشان دریافت کنند.

http://s4.picofile.com/file/8171932600/%D9%85%D8%B9%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1%D8%B3_13.docx.html


آخرین جستجو ها

به روز باشیم |To Be Update iyi ki Varsin deocribnisuf James's page روانشناسی , علوم تربیتی , کودکان کم توان ذهنی سایت شخصی رضا فتحی(خبری وعلمی) دیجیتال آنلاین آفتاب مهر Gale's collection فروشگاه فایل 3